چرا گرفته دلت؟
مثل آنکه تنهایی، چقدر هم تنها! خیال میکنم دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستی
دچار یعنی عاشق...
آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت درِ این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد! تعنه ای بر در این خانه زد و رفت...