چو بید بر سر ایمان خویش می لرزم

که دل به دست کمان ابروییست کافر کیش

ترسم این قوم که بر دردکشان می خندند

در سر کار خرابات کنند ایمانم را!

به غمزه ای شکند چون توان و طاقت و ایمان

ز دست رفته کَز آن دست می بگیرد و باده

وقت شرعی لطف کن از پیش مسجد رد نشو

موجبات سستی ایمان مردم می شود..

جستجوی حق به پای کفر و ایمان می کنم

یک قدم در سایه دارم ، یک قدم در آفتاب

گوشم شنید قصه ایمان و مست شد

کو قسم چشم؟ صورت ایمانم آرزوست