ای کم شده وفای تو این نیز بگذرد
و افزون شده جفای تو این نیز بگذرد...
به من گفتی که جور من نهان می دار از مردم
تو هم نوعی جفا می کن که بتوان داشت پنهانش!
من با تو جفا نکنم تو عادت من دانی
با من تو وفا نکنی، من طالع خود دانم!
تو به حال من مسکین به جفا مینگری
من به خاک کف پایت به وفا مینگرم
پیراهنی از تارِ وَفا دوخته بودم
چون تابِ جفایِ تو نیاورد کفن شد!