حافظا علم و ادب ورز که در مجلس شاه

هر که را نیست ادب لایق صحبت نبود

گر من ز تو ای دوست همی ننگ ندارم!

تو نیز مدار از من و از صحبت من ننگ...

محتسب است و شیخ و من، صحبت عشق در میان

از چه کنم مجابشان، پخته یکی و خام دو

بر این نسَق گذرد گر مدار صحبتها

به هر کجا که کسی نیست جای ما خالی ست!

با دلت حسرت هم صحبتی هست ولی

سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟