گرچه رفتی ز دلم حسرت روی تو نرفت

در این خانه به امّید تو باز است هنوز

که تو را دید که در حسرت دیدار دگر نیست 

آری آنجا که عیان است چه حاجت به بیانم؟

بازنده شدن حس بدی نیست، اگر من

با میل خودم دل به شما باخته باشم

با دلت حسرت هم صحبتی هست ولی

سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟