دل ویرانه عمارت کردن
خوشتر از کاخ برافراختن است
غافلی از حال دل ترسم که این ویرانه را
دیگران بی صاحب انگارند و تعمیرش کنند!
کدامین آتشین سیما به این ویرانه می آید؟
که از دیوار و در بوی پر پروانه می آید
جلوه ها کردم و نشناخت مرا اهل دلی
منم آن سوسن وحشی که به ویرانه دمید
ای ز عشقت عالمی ویران شده
قصد این ویرانه کردی عاقبت؟