ما ترک سر بگفتیم تا دردسر نباشد

غیر از خیال جانان در جان و سر نباشد

گفته بودی که : بیایم ، چو به جان آیی تو

من به جان آمدم ، اینک تو چرا می نایی؟

گرچه مستیم و خرابیم ، چو شبهای دگر

باز کن ساقی مجلس سر مینای دگر